تازه های دنیای ما بر اساس خبرهایی از نویسندگان آزاد اندیش
در باره ما
با سلام به دوستان عزیز و گرامی
هدف ما از ارایه این وبلاگ ایجاد درک عمیقتری از تحولات و رویدادهاو
انعکاس حقایق بدون پرده روز دنیا میباشد .
از اینکه ما را همراهی میکنید متشکریم.
تنها يک روز پس از آغاز دوباره مذاکرات سازش ميان تشکيلات خودگران با تلآويو به رهبري واشنگتن، اسرائيل به نوار غزه حمله کرده است.
بنابر گزارش خبرنگار پرس تيوي از کرانه باختري، تانکها و بلدوزرهاي اسرائيل پنجشنبه (11 شهريور) به مناطق شمالي کرانه ساحلي يورش بردند.
حمله نابهنگام نيروهاي اسرائيل در حالي رويداده است که سران تلآويو و محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين، با هدف ازسرگيري مذاکرات مستقيم سازش به رهبري امريکا در حال حاضر در واشنگتن بهسر ميبرند.
دور پيشين مذاکرات بين تلآويو و گروههاي فلسطيني به دنبال تهاجم اسرائيل به نوار غزه در اواخر سال 2009 ميلادي نيمه تمام ماند. در اين حمله بيش از 1400 فلسطيني ساکن غزه کشته شدند و حدود 6 هزار واحد مسکوني تخريب شد.
فلسطينيها با اين استدلال که امريکا بهعنوان حامي اسرائيل هرگز ميانجي مناسبي نبوده و اسرائيل نيز خواهان صلح نيست، در اعتراض به تصميم عباس در رامالله و غزه دست به تحصن زدند.
گفتني است فلسطينيها همچنين عباس را نماينده شايسته تمام مسلمانان فلسطيني نميدانند.
اين درحالي است مقامات کاخسفيد نيز از پذيرش جنبش مقاومت اسلامي فلسطين، حماس بهعنوان نماينده فلسطين در مذاکرات سازش خودداري کرده است.
جنبش مقاومت اسلامي فلسطين از سال 2006 ميلادي و در پي برگزاري يک انتخابات مردمي کنترل نوار غزه را دست گرفته و در مقابل حملات مداوم اسرائيل به اين منطقه از مردم غزه دفاع کرده و اسرائيل را به عقبنشيني وادار کرده است.
در حال حاضر حدود 1.5 (يکو نيم) ميليون تن از مردم غزه بيش از سه سال است که در حصر تحميلي رژيم اسرائيل به سختي روزگار ميگذرانند.
اين در حالي است که مقامات تشکيلات خودگردان و اسرائيل در مذاکرات چهارشنبه شب (10 شهريور) موضوع نوار غزه و مشکلات شديد مردم آن را به فراموشي سپردند.
در همين حال حماس و سازمان جهاد اسلامي فلسطين مذاکرات مستقيم سازش را فاقد هرگونه اعتبار دانسته و اعلام کردهاند، هرگونه توافق و سازش از سوي عباس براي مردم فلسطين غيرقابل پذيرش است.
بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم اسرائيل و هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه امريكا پيشتر اعلام كردهاند كه موضع خود را در موضوع توقف شهرکسازي تغيير نميدهند، اما تشكيلات خودگردان هشدار دادهاند كه از سرگيري شهركسازي به معناي پايان مذاكرات سازش خواهد بود.
بسياري از گروههاي فلسطيني با مذاكرات سازش كه بينتيجه مانده و حاصلي براي مردم فلسطين نداشته است، مخالف بوده و آن را فريبي ديگر از سوي اسرائيل توصيف كردهاند.
يک روزنامهنگار امريکايي به پرس تي وي گفته است، مذاکرات مستقيم بين فلسطينيان و اسرائيليها، به رهبري امريکا و در خدمت سياستهاي واشنگتن پيش برده مي شود.
هنري نور روزنامهنگار و فعال يهوديالاصل حقوق بشر که با جنبش همبستگي با فلسطينيان در امريکا همکاري ميکند، در مصاحبه با پرس تي وي تصريح کرد که ميتواند به دو دليل عمده اشاره کند که در پس پرده ازسرگيري مذاکرات مستقيم صلح قرار دارند.
هنري نوردر ادامه در همين خصوص تاکيد کرد: "يکي از اين دلايل اين است که باراک اوباما رئيس جمهور امريکا، از نظر سياسي براي دستيابي به اهدافي که از پيش در رابطه با برخي پيشرفتها در روند صلح تايين کرده است، نياز جدي دارد."
نور در خصوص دليل ديگر افزود: "بديهي است نوعي معامله ميان بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل و اوباما در مورد اينکه چه اقداماتي در پيش گيرند، به اين معني که چه نوع فشاري وارد کنند و چه زماني دست به اقدام نظامي بزنند، در جريان است."
اسرائيل در سال 1948 در يک اقدام نظامي گسترده با اشغال سرزمينهاي فلسطيني و قسمتهايي از خاک ديگر کشورهاي عربي اعلام موجوديت کرد.
در جريان جنگ شش روزه سال 1967، اسرائيل قسمتهاي ديگري از کرانه باختري از جمله بيتالمقدس را که قرار شد به عنوان پايتخت کشور مستقل فلسطيني در نظر گرفته شود، به اشغال خود در آورد و در برابر فشارهاي بينالمللي معترض به اين اقدامات خشونتطلبانه، ايستاد.
از آن زمان تا کنون اسرائيل با خودداري از توجه به درخواستهاي بينالمللي براي توقف گسترش شهرکهاي يهودينشين در کرانه باختري، سد راه صلح شده است.
اسرائيل در ماه نوامبر از توقف دهماهه ساخت و سازها در کرانه باختري خبر داده بود با اين حال، روند ساخت و ساز مدارس و کنيسههاي يهوديان در کرانه باختري و قدس شرقي همچنان ادامه يافت.
بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل نيز يکشنبه 7 شهريور در نشست وزراي حزب ليکود گفت: "تصميم دولت بر توقف ده ماهه ساخت و سازها بوده است اما در صورتي که اين دوره تمام شود، اين تصميم ديگر اعتباري نخواهد داشت."
بسياري از تحليلگران معتقدند، اين اقدام اسرائيل اميد به دستيابي دو طرف به صلح را کمرنگتر از پيش ميکند.
هنري نور در اين زمينه گفت: "اظهارات نتانياهو تلاشي ديگر است براي مانعتراشي در مسير مذاکرات زيرا اسرائيليها مذاکره نميخواهند. آنها ميخواهند وضع موجود را حفظ کنند و به ساختوسازها ادامه دهند و به يهوديسازي سرزمينتاريخي فلسطين بپردازند. به همين دليل از وضعيت فعلي راضي هستند."
اظهارات هنري نور در حالي مطرح شده است که هيلاري کلينتون وزير امور خارجه امريکا اخيرا از اسرائيل و تشکيلات خودگردان فلسطين خواسته است تا مذاکرات مستقيم متوقف مانده خود را از سرگيرند.
سازمان آزاديبخش فلسطين (فتح) با درخواست هيلاري کلينتون موافقت کرده و قرار است دور جديد مذاکرات مستقيم طرفين از روز 2 سپتامبر و به رهبري امريکا برگزار شود.
دور پيشين مذاکرات صلح بين تل آويو و گروههاي فلسطيني به دنبال تهاجم اسرائيل به نوار غزه، در اواخر سال 2008 ميلادي نيمه تمام ماند. در اين حمله بيش از 1400 نفر از ساکنان غزه کشته و حدود 6000 هزار واحد مسکوني تخريب شد.
حماس و ديگر گروههاي سياسي فلسطيني با گمراهکننده خواندن درخواست واشنگتن، درباره عواقب خطرناک اين سياست هشدار داده و آن را رد کردهاند. آنان همچنين مقامهاي تشکيلات خودگردان فلسطين را به ضعف در برابر فشارهاي امريکا متهم کردهاند.
منافع سه جانبه در مذاکرات صلح؛ نقش هایی که بر آب می زنند
اوباما هر هدف ژئوپلتیکی را هم که دنبال کند، نمی تواند مواردی چون رأی یهودیان در انتخابات میان دوره ای کنگره و پیامدهای مذاکرات در چشم انداز دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را از نظر دور سازد/ آنچه روشن است این که عباس در موضع قدرت وارد این مذاکرات نخواهد شد و حتی اگر به توافقی نیز برسند، ضمانتی برای پذیرش آن از سوی مردم فلسطین نیست/ «آلوف بن»، نیز در همین باره گفته است: نتانیاهو می تواند به نوعی به گورباچف یا نیکسون اسراییل تبدیل شود.
سرویس بین الملل ـ در آستانه آغاز رسمی گفتوگوهاي مستقيم سازش ميان تشكيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستي در واشنگتن - که پادشاه اردن و حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر، از همسایگان اسراییل و فلسطینیان و از متحدان نزدیک آمریکا نیز در آن حضور خواهند داشت - روزنامه «گاردین» به بررسی نکات کلیدی پیرامون شرکت کنندگان اصلی این گفت وگوها پرداخته است.
به گزارش «تابناک»، این روزنامه انگلیسی در تحلیل خود، جداگانه به نقش و موقعیت رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و فلسطین پرداخته است.
[رژیم صهیونیستی] اسراییل
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بارها بر این مسأله تأکید کرده است که روزی جامعه بین المللی را حیرت زده خواهد کرد. شاید هدف او از بیان این مطلب، آن باشد که تصمیم دارد با انجام یک معاهده صلح با فلسطینیان، یک میراث تاریخی از خود بر جای گذارد.
«آلوف بن»، یک مفسر لیبرال شناخته شده نیز در همین باره گفته است: «نتانیاهو می تواند به نوعی به گورباچف یا نیکسون اسراییل تبدیل شود.»
این در حالی است که برخی این نظرات را به طور مشخص، دور از انتظار می دانند و بر این باورند که نتانیاهو، این مذاکرات را تنها ابزاری در برابر فشارهای آمریکا می داند و به خوبی نیز به این مسأله واقف است که قدرت ایستادگی در برابر خشم آمریکا، بزرگترین حامی سیاسی و مالی خود را ندارد.
«آویگدور لیبرمن»، وزیر خارجه تندرو صهیونیست ها، نیز هفته گذشته، با بیان این مطلب که نباید عقب نشینی کرد و مردم اسراییل را در رنج و عذاب گذاشت، بر این مسأله صحه گذاشت و آشکارا خواهان از سرگرفته شدن شهرک سازی ها در کرانه باختری شد.
چندی پیش، نتانیاهو شناخت {رژیم صهیونیستی} اسراییل به عنوان یک کشور برای مردم یهود، انجام اقدامات امنیتی ملموس و پایان درگیری ها را از جمله اصولي عنوان کرد كه در گفتوگوهاي صلح، بايد درباره آن توافق شود.
حامیان این طرح، خواسته نخست نتانیاهو را تأییدی بر یک واقعیت و مخالفان آن را راهی برای جلوگیری از تحقق خواسته فلسطینیان، مبنی بر حق بازگشت پناهندگانی که در جنگ های سال های 1948 و 1967 مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند، می دانند.
نتانیاهو درباره مسأله برقراری امنیت نیز در هفته های گذشته تمرکز خود را به مرزهای شرقی کشور فلسطینی آینده و احتمال ایجاد بی ثباتی در اردن معطوف داشت و بر استقرار نیروهای نظامی اسراییل در این زمین ها پافشاری کرد.
اما در کنار موضوع مذاکرات، اسراییل ایران را تهدیدی به مراتب خطرناک تر از فلسطینیان می بیند و خواهان اجرای اقداماتی سختگیرانه تر در برابر برنامه گسترش سلاح های هسته ای این کشور شده است.
رژیم صهیونیستی در رویارویی احتمالی با ایران روی آمریکا حساب می کند و از این روست که موافقت خود را با خواسته واشنگتن برای ازسرگیری مذاکرات سازش با فلسطینیان اعلام کرده است.
تشکیلات خودگردان فلسطین
اگر در انجام این مذاکرات میان یهودیان {رژیم صهیونیستی} بی تفاوتی موج می زند، در میان فلسطینیان، چیزی جز کینه و دشمنی نیست.
هفته گذشته در خیابان های رام الله، نه تنها بارقه ای از امید دیده نمی شد، بلکه مردم فلسطین در کوچه و خیابان به بیان مخالفت خود با پذیرش مذاکرات مستقیم پرداختند.
تشکیلات خودگردان فلسطین با پافشاری بر عدم افزایش جماعت یهودیان در کرانه باختری، اعلام کرد، چنانچه شهرک سازی ها متوقف نشود، به پای میز مذاکره باز نخواهد گشت که اسراییل نیز با اعمال فشار از سوی آمریکا، با بی میلی و به صورت موقت طرح ساخت واحدهای یهودی نشین را متوقف ساخت.
اما مسأله به این جا پایان نیافت و صاحب عریقات، مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان اعلام کرد، در صورت تمدید نشدن توقف شهرک سازی ها به مدتی نامحدود و عدم اعلام یک مهلت مشخص، این نشست را ترک خواهد کرد.
اما یکی دیگر از مسائل مهم هم برای فلسطینیان و هم برای اسراییل، «غزه» است. به هر روی در معاهده نهایی صلح این منطقه و جنبش حماس که کنترل آن را در دست دارد و با انجام این گفت و گوها نیز مخالفت می کند، مطرح خواهند بود.
این در شرایطی است که به نظر نمی رسد، اسراییل تمایلی به رویارویی با پیچیدگی های مربوط به روابطی که میان مردم فلسطین وجود دارد، داشته باشد و بخواهد کارهایی در راستای حل و فصل آن در دستور کار خود قرار دهد.
به هر ترتیب، آنچه روشن است، این که عباس در موضع قدرت، وارد این مذاکرات نخواهد شد و حتی اگر به توافقی نیز دست یافته شود، ضمانتی برای مورد قبول واقع شدن آن از سوی مردم فلسطین وجود نخواهد داشت.
آمریکا
اوباما در موفقیت یا شکست این مذاکرات، نقشی کلیدی دارد. او که عزم خود را برای ایجاد صلحی فراگیر در منطقه جزم کرده است، بی تردید از قدرت لازم برای اعمال فشار بر هر دو طرف برخوردار بوده و بارها نیز در اظهاراتی کم سابقه برای دستیابی به یک معاهده صلح ابراز تمایل کرده است؛ اما در قصد و نیت واقعی او از دنبال کردن این اهداف شک و تردیدهایی نیز وجود دارد.
اوباما هر هدف ژئوپلتیکی را هم که دنبال کند، نمی تواند مواردی چون رأی یهودیان در انتخابات میان دوره ای کنگره و پیامدهای مذاکرات در چشم انداز دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را از نظر دور سازد.
در ماه های آغازین ریاست جمهوری او، انتظارات در میان جوامع عرب از دولت آمریکا به شکل کم سابقه ای افزایش و در اسراییل کاهش یافت؛ اما به نظر می رسد، در مقطع کنونی این مسأله شکل عکس به خود گرفته است.
به هر روی، باز گرداندن هر دو طرف به پای میز مذاکره از اهداف کوتاه مدت دولت آمریکاست که اقدام مهمی نیز نخواهد بود؛ اما برای اوبامایی که در آرزوهایش برای بازگرداندن صلح به خاورمیانه با شکست رو به رو شده، تنها راه پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری، پیشرفت در انجام این مذاکرات است.
جرج میچل که بلافاصله پس از راهیابی باراک اوباما به کاخ سفید به عنوان نماینده ویژه وی در امور حل بحران فلسطین و خاورمیانه تعیین شد، با سفر مجدد به سرزمینهای اشغالی به تحرکاتی جدید در این خصوص دست زده است. با توجه به وعدهای که اوباما چه در زمان مبارزات انتخاباتی و چه پس از آن در جریان سخنرانیهای خود در ترکیه و مصر درخصوص لزوم حل بحران فلسطین داده بود، تقریباً به تعداد ماههایی که از زمان راهیابی اوباما به کاخ سفید میگذرد به منطقه و سرزمینهای اشغالی فلسطین سفر کرده است اما شاید بتوان تفاوتی را بین سفر جاری و سفرهای قبلی میچل قائل شد. زیرا سفرهای قبلی عمدتاً با این هدف صورت میگرفت که وی بتواند مذاکرات را از رکود و بنبست خارج کند و طرفهای فلسطینی و اسراییلی را به میز مذاکره بازگرداند. تلاشهایی که میچل در این عرصه به عمل آورد تنها به این منجر شد که وی در جریان سفر قبلی خود توانست دو طرف فلسطینی و اسراییلی را به مذاکرات غیر مستقیم متقاعد کند و از سفر جاری خود اولین گامهای عملی را در این چارچوب برداشته است.
هرچند برخی از ناظران سیاسی مبنا قرار گرفتن مذاکرات غیر مستقیم را در صورتی که با کتبی شدن تعهدات رژیم صهیونیستی باشد عاملی مؤثر در مقابله با توسل این رژیم به سیاست وقت کشی میدانند اما به اعتقاد برخی دیگر از کارشناسان مبنا قرار گرفتن مذاکرات غیر مستقیم آن هم پس از 17 سال مذاکره مستقیم به منزله پسرفت در مذاکرات است و بر همین اساس نمیتواند گشایشی در حل بحران ایجاد کند.
شاید بتوان گفت که رویکرد نخست بیانگر تمایل درونی طرف فلسطینی و رویکرد دوم بیانگر تمایل طرف اسراییلی باشد. با توجه به اینکه هر گونه پیشرفت در مذاکرات (چه مستقیم و چه غیر مستقیم) مستلزم همراهی رژیم صهیونیستی با طرحهای صلح و قطعنامههای سازمان ملل است لذا این رژیم و به خصوص دولت ضد صلح نتانیاهو به هیچ وجه نمیخواهند وارد مدار مذاکرات شوند و اگر اکنون به مذاکرات غیر مستقیم تن دادهاند به چند عامل بر میگردد.
نخست اینکه رویارویی دولت نتانیاهو با دولت اوباما نه تنها تردیدهایی را در اتحاد استراتژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی پدید آورد که موجب شکاف در میان یهودیان ساکن آمریکا شد، چنانکه بزرگترین لابی یهودیان آمریکا موسوم به آیپک دچار انشقاق شد و گروهی جدید تحت عنوان جی استریت شکل گرفت که بروز چنین شکافی طبعاً نگرانیهایی را برای این رژیم ایجاد میکند.
دوم اینکه تلآویو در ازای پذیرش مذاکرات غیر مستقیم میخواهد امتیازات کلانی را از دولت اوباما بگیرد. چنانکه اوباما در آستانه سفر اخیر جرج میچل از کنگره درخواست کرد که کمک 205 میلیون دلاری افزون بر کمکهای سهمیلیارد دلاری سالانه آمریکا به رژیم صهیونیستی جهت احداث سپر گنبد آهنین در اختیار این رژیم قرار دهد و بالاخره عامل دیگری که در خصوص انگیزههای تلآویو از پذیرش مذاکرات غیر مستقیم میتوان دخیل دانست اهرمهای داخلی است که این رژیم برای فرار از اجرای تعهدات خود همواره به آن متوسل میشده است.
به عبارت روشنتر بررسی عملکرد تاریخی این رژیم حاکی از این واقعیت است که این رژیم در مواقعی که تحت فشارهای بینالمللی برای اجرای تعهداتش قرار گرفته است، به بازیهای سیاسی داخلی روی آورده و با توسل به برگزاری انتخابات زودهنگام برای تکمیل سیاستهای توسعه طلبانه خود زمان خریده است و اساساً کابینه نتانیاهو را میتوان زائیده همین بازی ارزیابی کرد.
این ازجمله اهرمهایی است که دولت اوباما برای آن راه حلی ندارد و همین امر چشماندازی مبهم از تحرکات جاری جرج میچل ارائه میدهد. از این رو میتوان گفت که در عرصه مذاکرات غیر مستقیم نیز که با سفر جاری جرج میچل شروع شده است، باز موانع عمده از جانب رژیم صهیونیستی و کابینه ضد صلح نتانیاهو است و دولت اوباما با اعطای امتیاز قادر نخواهد شد این رژیم را به پیشرفت در مذاکرات وادار سازد.